تو زندگیت به هیچی اعتماد نکنبی کلاه و شال از خونه بیرون نروممکنه خورشید یهو خاموش شهیا اینکه یخ بزنهیا سقوط کنه...-------------------------------------حسین پناهی جان دلم میخواست بغلت کنم...Let's block ads! بخوانید, ...ادامه مطلب
آری، من پدر خودم بودم و من پسر خودم بودم، از خودم میپرسیدم و بهترین جوابهایی که میتوانستم میدادم، میدادم عصر به عصر برایم بخوانند، همان داستان همیشگی را که از بر بودم و باورش نداشتم، یا با هم قدم, ...ادامه مطلب
کسی بود که تو زندگیم منحصر به فرد بود. همیشه جایگاه خودشو داشت. هیچکس مثل اون نمیشد. همه ی حرکاتش منحصر به خودش بود. حتی طرز پیچیدن چادر دور کمرش. همیشه کمرش خم بود. از وقتی که یادم میاد. از وقتی که ک, ...ادامه مطلب
ساعت 5 صبح است و من دارم از اورژانس پست مینویسم (فعلا هیچ بیماری نداریم. نگران عذاب وجدانم حین پست گذاشتن نیستم! شما هم نباشید). امشب دومین شبی است که شیفت هستم و قرار است فردا برای دومین بار در طول , ...ادامه مطلب
تقریبا از تیرماه 1388 بود که تصمیم گرفتم اسم خودم و وبلاگم رو بذارم «مستر من». چون هیچوقت نفهمیدم «من» کیام. شاید بتونم با این کار...=======================حالمان بد نیست، غم کم میخوریمکم کـه نه، هـر روز کمکم مـیخـوریم=======================,کیهانی ...ادامه مطلب
تقریبا از تیرماه 1388 بود که تصمیم گرفتم اسم خودم و وبلاگم رو بذارم «مستر من». چون هیچوقت نفهمیدم «من» کیام. شاید بتونم با این کار...=======================حالمان بد نیست، غم کم میخوریمکم کـه نه، هـر روز کمکم مـیخـوریم=======================,دیوارها ...ادامه مطلب
شبهای رشت رو فقط با قهوه کنار دریا عوض میکنم.,این ها به انگلیسی,این ها خیلی پلنگن,این ها را نمی گویم,اين هاتفي,اين هاتفي سامسونج,اين هاتفي الجوال,اين هاجر الرسول,اين هالة سرحان الان,اين هادي العبدالله,اين هاروت وماروت ...ادامه مطلب